۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

جایی برای زندگی

نرگس کلهر در جشنواره فیلم‌های حقوق بشری نورنبرگ حضور یافت و در آن بخش خاصی به فیلم‌هایی در رابطه با ایران و نقض حقوق بشر در این کشور اختصاص داشت، با فیلم دارخیش (Rake) با موضوع شکنجه شرکت کرد. در این فیلم که برداشت آزادی از یک رمان فرانتس کافکا است، دستگاه شکنجه‌ای به نام خیش دیده می‌شود که با آن گناه زندانیان بر روی بدن آنان حک می‌شود. این دستگاه،آن طور که منتقدان نوشته‌اند نماد یک بربریت تمامیت گراست که در دیگر آزاری و خودآزاری دیکتاتور ادامه پیدا می‌کند و بعد از اتمام این جشنواره خبر بازداشت وی قوت گرفت او که نمیخواست به سرنوشت امین روح الامینی ها و نداها و سهراب ها دچار شود با کمک پدرش از مهلکه گریخت.
بعد از این اتفاقات مهدی کلهر در اقدامی جالب این جریان را نشانه آزادی در جمهوری اسلامی دانست که افراد مختلف قادر به تعیین سرنوشت خویش هستند.
پناهنده شدن نرگس کلهر به آلمان سروصدای زیادی در محافل سیاسی جامعه به راه انداخته است و همه و همه در صدد آن بر امده اند که او را فریب خورده غرب و گمراه بنمامند اما با کمی تامل و تفکر میتوان این حرکت او را نشان از هوش و ذکاوت پدرش دانست.مهدی کلهر مشاور محمود احمدی نژاد است و دستی هم بر قلم دارد و چندی پیش کتابی از او به چاپ رسید به عنوان نامه ای به فرزندم درباره آزادی کتابی که در کمتر از یک ماه مجوز چاپ و فروش گرفت!!
مهدی کلهر که وضع مملکت را خیلی خوب و از نزدیک لمس میکند مقدمات پناهندگی دخترش را فراهم کرد و فیلمسازی هم بهانه خوبی برای خروج بود و پس گذشت تمام این اوضاع و سفت شدن جای فرزندش،خود را بی اطلاع و دخترش را فریب خورده بنامد(همچون محسن رضایی)
اما مادر نرگس که از مهدی کلهر به دلیل همکاری او با دولت احمدی نژاد ناخرسند بوده، در سالهای گذشته از وی جدا شده در مصاحبه ای از حرکت دخترش دفاع کرد و او را گمراه و فریب خورده نداست.
نمیدانم مزدوران رژیم دیکتاتوری اسلامی تا کی میخواهند مردم را احمق فرض کنند و همه اتفاقات بر خلاف میل خود را به غرب و بی بی سی و دشمنان خارجی ربط دهند؟در حالی که حنای آنان نزد مردم فهیم ایران خیلی وقت است که رنگی ندارد.
در این پاییز زرد همچنان سبز باشید

۱۳۸۸ مهر ۱۹, یکشنبه







ژنوسالن انتظار:مسیر ژنو ابتدای راه مذاکره هسته ای ایران. مذاکرهای پشت درهای بسته راهی که همه طرفین مذاکره راضی به نظر میرسیدند اما از همه مهمتر مذاکره مستقیم ایران وآمریکاست مذاکره ایی که بعد از سه دهه اختلاف به صورت مستقیم انجام شد ونتیجه آن برای تحلیل گران قابل تامل است با انتخاب اباما ونغییر سیاست امریکا در خاورمیانه وبه اعتقاد جمهوری خواهان در پیش گرفتن سیاست دوگانه آمریکا در قبال ایران ,آنها را به این واداشت که تخفیف های سیاسی به دولت ایران نقدیم کنند و در مقابل دولت دهم که با تمام اتفاقات و حوادث اخیر و کمرنگ شدن نقش مردم چاره ای جز مذاکره با خارج را نداشت.این مذاکره تا انجا پیش رفت که احمدی نژاد راضی به آن شد که اورانیوم را در اختیار انها بگذارد و با این عنوان که ما حاضر به خرید سوخت هسته ای از امریکا هستیم و همه اینها از نظر عوام همراه احمدی نژاد مثل همیشه کتمان شد وهنوز فریاد مرگ بر آمریکا خریدار دارد و این مذاکرات از شبکه ایران مخابره نشد و در خبرها اسم مذاکره مستقیم با آمریکا در میان نبود!!



اما از همه این سیاسی بازی ها بگذریم از واقعیت های سیاسی بین ایران وآمریکا نمیتوان گذشت. دلیل فشار آمریکا به ایران تمامآ مسئله هسته ای نیست بلکه مشکل بزرگ این دو کشور هم پیمان های آنهاست که هیچ کدام خواهان عقب نشینی و کتمان حمایت از این دولت ها نمیباشند.



جمهوری خواهان که منتقد سیاستهای اباما هستند به هیچ وجه راضی به این نیستند که ایران در سایه آمریکا به بمب اتم برسد در صورتی این معادله پایدار است که ایران دست از حمایتهای خود از گروههای حماس وحزب الله و شیعیان در عراق بر دارد که این روال غیر ممکن است ولی باید دید که این مذاکرات وکلاف در هم پیچیده راه به کجا میبرد ولی بیشتر به یک وقت تلف کنی وانتظار شبیه است.




چنگ در ریسمان پوسیده:هاشمی که این روزها نمیخواهد بیگدار به آب بزند وچنگ در ریسمانی انداخته که اعتبار آن از نظر مردم ساقط شده است برای اینکه در کورس رقابت از احمدی نژاد عقب نماند رایزنی هایی را با سفیرهای کشورهای اروپایی انجام داد که کسی سیاستمدار اول ایران را فراموش نکند.



او اظهار نظر خود را مبنی بر ارتباطات ایران و آمریکا با سفیر سوئیس مطرح کرد،او که در گرداب سیاسی غرق شده است که خود بنیانگذارش بوده وحال به این راه ادامه میدهد که شاید پدرخواندگی خود در ایران ادامه دهد او میداند که مقصر و باعث تمامی اغما حال مملکت است ومیکوشد که این چارچوب را به نفع خود بر پا کند.



همچنان سبز باشید